تجربه تروما یا روانزخم علاوه بر ایجاد گسستگی در روان گاهی منجر به عدم توجه به بدن میشود، راهبردی که ریشه تکاملی داشته و به بقای نوع آدمی کمک میکند، به این ترتیب توجه خاصی به درد جسمانی، بدنی و #روانی نمیشود.
بدن و جسم به مکانی ناامن تبدیل میشود، به طور مکرر الگوهای گسستگی برای کنار آمدن با تروما در ما ایجاد میشود، الگوهایی که ما را زنده نگه میدارد و ادامه مییابد، اما همچنان ما را از احساس شادکامی و رضایت باز میدارد و مانعی برای لذت بردن از زندگی میشود.
#احساس، زبان مغز خزنده و حیاتی نیز است، که پاسخهای مربوط به بقا در آن رخ میدهد، هنگامی که تروما رخ میدهد در قسمتهای فوقانی مغز بخشهایی که فکر میکند، #برنامهریزی میکند و مفاهیم را درک میکند غیرفعال میشود، و آنچه باقی میماند پاسخ به بقاست.
به همین دلیل است گاهی در طول جلسات رواندرمانی، قصد دارم زبان احساس را بازگردانم. کمک به مراجعان برای بازگشت آرام آرام به بدن خود، بررسی و لمس هیجان هایی که در هر لحظه ظاهر میشوند.
به این ترتیب ما شروع به آزادسازی انرژی حبس شده در سیستم عصبی می کنیم.
هنگامی که مراجع شروع به تحمل هیجانات مثبت و منفی در بدن می کند، کل سیستم بدنی شروع به انقباض و انبساط می کند. این کار به آرامی انجام می شود تا او دوباره آسیب نبیند.
به آرامی، اما مطمئناً ما انعطافپذیری بیشتری در سیستم عصبی ایجاد می کنیم تا لایه های تروما با خیال راحت حل شوند.
سوال و پرسش و پاسخ راجب این پست را در لینک زیر ببینید